توأمان را گویند، یعنی دو فرزند که از یک شکم برآمده باشند. (برهان) ، دو خواهر یا دو برادر را نیز گفته اندکه در دو زایمان از یک مادر زاده شوند: نشستند زآنسان که فرمود شاه مگر ابن یامین دانش پناه که او را نبد هیچکس هم شکم به تنها فرومانده بد لاجرم. شمسی (یوسف و زلیخا)
توأمان را گویند، یعنی دو فرزند که از یک شکم برآمده باشند. (برهان) ، دو خواهر یا دو برادر را نیز گفته اندکه در دو زایمان از یک مادر زاده شوند: نشستند زآنسان که فرمود شاه مگر ابن یامین دانش پناه که او را نبد هیچکس هم شکم به تنها فرومانده بُد لاجرم. شمسی (یوسف و زلیخا)
به اندازۀ شکم. به قدر شکم. آن مقدار که در یک نوبت خوردن سیری آرد. - یک شکم سیر خوردن، خوردن چیزی آن قدر که یک شکم سیر تواند شد. (آنندراج) : فلکش بر دهی نکرد امیر که خورد یک شکم چغندر سیر. میرزا طاهر وحید (از آنندراج). یک شکم شیردان و کیپا خورد روزی چندروزه یک جا خورد. شیخ بهایی
به اندازۀ شکم. به قدر شکم. آن مقدار که در یک نوبت خوردن سیری آرد. - یک شکم سیر خوردن، خوردن چیزی آن قدر که یک شکم سیر تواند شد. (آنندراج) : فلکش بر دهی نکرد امیر که خورد یک شکم چغندر سیر. میرزا طاهر وحید (از آنندراج). یک شکم شیردان و کیپا خورد روزی چندروزه یک جا خورد. شیخ بهایی
موضع و دهی است میان حلب و انطاکیه، و عکاشه بن عبدالصمد عمی ضریر شاعر، بدانجا منسوب است. (از تاج العروس) (از منتهی الارب). ابن بطلان بغدادی (متوفی در سال 444 هجری قمری در انطاکیه) این شهر را دیده است و آن را چنین توصیف میکند: بلده ای است ازآن روم، بین حلب و انطاکیه. چشمۀ آبی دارد که از آن صید ماهی میشود و آسیایی بر آن میگردد. خوک و زنان بدکاره و خمر بسیار دارد و زنا در آنجا امر رایجی است. این بلده دارای چهار کنیسه و یک جامع است که مخفیانه در آن اذان میگویند... رجوع به تاریخ الحکماء قفطی چ لایپزیک ص 296 شود
موضع و دهی است میان حلب و انطاکیه، و عکاشه بن عبدالصمد عمی ضریر شاعر، بدانجا منسوب است. (از تاج العروس) (از منتهی الارب). ابن بُطلان بغدادی (متوفی در سال 444 هجری قمری در انطاکیه) این شهر را دیده است و آن را چنین توصیف میکند: بلده ای است ازآن روم، بین حلب و انطاکیه. چشمۀ آبی دارد که از آن صید ماهی میشود و آسیایی بر آن میگردد. خوک و زنان بدکاره و خمر بسیار دارد و زنا در آنجا امر رایجی است. این بلده دارای چهار کنیسه و یک جامع است که مخفیانه در آن اذان میگویند... رجوع به تاریخ الحکماء قفطی چ لایپزیک ص 296 شود
دهی از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز که در 58 هزارگزی خاوراردکان و یک هزارگزی راه فرعی خانیمان به پل خان واقع است. جلگه است با هوای معتدل و 71 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه. محصولش غلات و برنج. شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز که در 58 هزارگزی خاوراردکان و یک هزارگزی راه فرعی خانیمان به پل خان واقع است. جلگه است با هوای معتدل و 71 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه. محصولش غلات و برنج. شغل اهالی زراعت و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)